-
خدایا !
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1387 14:36
خدایا! ما اگر بد کنیم،تو را بنده های خوب بسیار است، تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست؟
-
اقتصاد گاوی
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1387 14:25
اقتصاد گاوی : دو تا گاو ماده دارین ... یکیش رو میفروشین و یه گاو نر میخرین ... به تعداد گاوهای گلهی شما افزوده میشه و اقتصاد رشد میکنه ... پول براتون همینطور سرازیر میشه و میتونین به بازنشستگی و استراحت بپردازین ... اقتصاد هندی : دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو میپرستین و عبادت میکنین ! اقتصاد پاکستانی : هیچ گاوی...
-
روزی از روزها
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1387 14:07
روزی از روزها, شبی از شبها , خواهم افتاد و خواهم مرد, اما می خواهم هر چه بیشتر بروم. تا هر چه دورتر بیفتم تا هر چه دیرتر بیفتم هر چه دیرتر و دورتر بمیرم. نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه, پیش از آنکه می توانسته ام بروم و بمانم, افتاده باشم و جان داده باشم, همین . " شریعتی"
-
آرزوهایی که حرام شدند
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1387 14:05
آرزوهایی که حرام شدند جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم لستر هم با زرنگی آرزو کرد دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد بعد با هر کدام از این سه آرزو سه آرزوی دیگر آرزو کرد آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی بعد با هر کدام از این دوازده آرزو سه آرزوی دیگر خواست که تعداد آرزوهایش...
-
قورباغه ها
یکشنبه 10 شهریورماه سال 1387 14:42
قورباغه ها روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه ی دو بدند . هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود . جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند ... و مسابقه شروع شد .... راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به نوک برج برسند . شما...
-
قوانین طلایی مردان
یکشنبه 10 شهریورماه سال 1387 14:30
قانون طلایی اول : باید زنی داشته باشید که در کارهای خانه کمک کند، خوب آشپزی کند، گردگیری کند... قانون طلایی دوم : باید زنی داشته باشید که سرگرمتان کند، شما را بخنداند، باعث فراموشی غصه شود... قانون طلایی سوم : باید زنی داشته باشید که بتوانید به او اطمینان کنید و مطمئن باشید هیچوقت به شما دروغ نمیگوید... قانون طلایی...
-
لینکهای جالب
یکشنبه 10 شهریورماه سال 1387 13:32
< >
-
حکمت خدا
یکشنبه 27 مردادماه سال 1387 20:07
حکمت خدا تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود. او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست. سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها کلبه ای ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن لختی بیاساید. اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید که...
-
بگو سیب
یکشنبه 27 مردادماه سال 1387 09:55
مردی که فقط می خواست بگوید سیب می خواست برود، ولی چیزی او را پایبند کرده بود. می خواست بماند، ولی چیزی او را به سوی خود می کشید. می خواست بنویسد، قلمی نداشت، می خواست بایستد، چیزی او را وادار به نشستن می کرد.می خواست بگوید، لبان خشکیده اش نمی گذاشتند. می خواست بخندد، تبسم در صورتش محو می شد. می خواست دست بزند و شادی...
-
زندگی نوشیدن قهوه است!
جمعه 25 مردادماه سال 1387 10:00
زندگی نوشیدن قهوه است! گروهی از فارغ التحصیلان پس از گذشت چند سال و تشکیل زندگی و رسیدن به موقعیتهای خوب کاری و اجتماعی طبق قرار قبلی به دیدن یکی از اساتید مجرب دانشگاه خود رفتند. بحث جمعی آن ها خیلی زود به گله و شکایت از استرسهای ناشی از کار و زندگی کشیده شد. استاد برای پذیرایی از میهمانان به آشپزخانه رفت و با یک...
-
آغاز
سهشنبه 22 مردادماه سال 1387 19:48
این یک آغاز است . مثل همه ی آغازهای دیگر که امیدوارم ادامه و پایانی خوش و راضی کننده داشته باشد. در این مسیر امیدوارم حقیر را از راهنمایی های دلگرم کننده ی خود بی بهره نسازید.