گلگشت

گاهی یک لبخند پایان خستگی است. امیدوارم اینجا مهمان یکی از آن لبخندها شوید.

گلگشت

گاهی یک لبخند پایان خستگی است. امیدوارم اینجا مهمان یکی از آن لبخندها شوید.

الکساندر فلمینگ

کشاورزی فقیر از اهالی اسکاتلند فلمینگ نام داشت. یک روز، در حالی که به دنبال امرار معاش خانواده‌اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک را شنید، وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید...
پسری وحشت زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می‌زد و تلاش می‌کرد تا خودش را آزاد کند.
فارمر فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات داد...
روز بعد، کالسکه‌ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید.
مرد اشراف‌زاده خود را به عنوان پدر پسری معرفی کرد که فارمر فلمینگ نجاتش داده بود.
اشراف زاده گفت: «می‌خواهم جبران کنم شما زندگی پسرم را نجات دادی.»
کشاورز اسکاتلندی جواب داد: «من نمی‌توانم برای کاری که انجام داده‌ام پولی بگیرم.»
در همین لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد.
اشراف‌زاده پرسید: «پسر شماست؟»
کشاورز با افتخار جواب داد: «بله»
- با هم معامله می‌کنیم. اجازه بدهید او را همراه خودم ببرم تا تحصیل کند. اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار خواهی کرد...
پسر فارمر فلمینگ از دانشکدة پزشکی سنت ماری در لندن فارغ التحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سِر الکساندر فلمینگ کاشف پنسیلین مشهور شد...
سال‌ها بعد، پسر همان اشراف‌زاده به ذات الریه مبتلا شد.
چه چیزی نجاتش داد؟ پنسیلین!

بهترین راه ابراز علاقه

نامه رییس کار گزینی یک اداره به یک کارمند خانم از همان اداره

 

به: ژولیت

شماره نامه: 1238765

موضوع : درخواست عشق




خانم ژولیت عزیز،

 

بسیار خرسندم که به آگاهی شما برسانم که اینجانب از تاریخ شنبه 14 اکتبر به عشق شما گرفتار شده ام

پیرو ملاقاتی که با هم در تاریخ 13 اکتبر در ساعت 3 بعد از ظهر داشتیم... من خودم را به عنوان یک عاشق سینه چاک به شما تقدیم می نمایم..

این علاقه نخست به مدت سه ماه به طور آزمایشی خواهد بود و به شرط سازش و تفاهم به صورت عشق دائم در خواهد آمد.

البته پس از تکمیل دوره آزمایشی،. به صورت کارآموزی قابل ادامه خواهد بود و انجام و ارائه ارزیابی این طرح منوط به ترفیع مقام از عاشق بودن به همسر بودن می باشد..

تمامی هزینه های متحمل شده برای خوردن قهوه و رفتن به گردش از ابتدا به طور مساوی به عهده هر دو طرف می باشد .

لهذا بسته به حسن خلق شما، شاید من سهم بیشتری از هزینه ها را به عهده بگیرم و مسلما من به اندازه کافی بلند نظر خواهم بود که بخشی از مخارجی که به حساب شما است را تامین کنم.

بدین وسیله تقاضا می کنم ظرف مدت 30 روز از دریافت این نامه نسبت به ارسال پاسخ مقتضی اقدام فرمایید. در غیر این صورت این درخواست خود به خود و بدون اخطار لغو خواهد گردید و اینجانب شخص دیگری را مد نظر قرار خواهم داد.

بسیار مشعوف خواهم شد در صورتی که خود مایل به قبول این پیشنهاد نیستید این نامه را برای خواهر خود ارسال نمایید.

 

با بهترین آرزوها برای شما

پیشاپیش از شما سپاسگزارم

ارادتمند

رومئو، مدیر کار گزینی

خدایا !






خدایا! ما اگر بد کنیم،تو را بنده های خوب بسیار


است، تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگر


کجاست؟

اقتصاد گاوی

اقتصاد گاوی : دو تا گاو ماده دارین ... یکیش رو میفروشین و یه گاو نر میخرین ... به تعداد گاوهای گلهی شما افزوده میشه و اقتصاد رشد میکنه ... پول براتون همینطور سرازیر میشه و میتونین به بازنشستگی و استراحت بپردازین ...

اقتصاد هندی : دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو میپرستین و عبادت میکنین !
اقتصاد پاکستانی : هیچ گاوی ندارین ... ادعا میکنین که گاوهای هندی مال شما هستن ... از آمریکا طلب کمک مالی میکنین ... از چین طلب کمک نظامی میکنین ... از انگلیس هواپیماهای جنگی ... از ایتالیا توپ و تانک ... از آلمان تکنولوژی ... از فرانسه زیردریایی ... از سوییس وام بانکی ... از روسیه دارو ... و از ژاپن تجهیزات ... با تمام این امکانات گاوها رو میخرین و بعد ادعا میکنین که توسط جهان مورد استثمار قرار گرفتین !

اقتصاد آمریکایی : دو تا گاو ماده دارین ... یکیش رو میفروشین و دومی رو تحت فشار مجبور میکنین که به اندازهی
۴ تا گاو شیر تولید کنه ... وقتی گاوتون افتاد و مرد اظهار تعجب و شگفتی میکنین ... تقصیر رو گردن یه کشور گاودار میاندازین و بعد طبیعتا اون کشور یه خطر بزرگ برای بشریت به حساب میاد ... یه جنگ برای نجات جهان به راه میاندازین و گاوها رو به چنگ میارین !

اقتصاد فرانسوی : دو تا گاو ماده دارین ... دست به اعتصاب میزنین چون میخواین سه تا گاو داشته باشین !

اقتصاد آلمانی : دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو تحت مهندسی ژنتیک قرار میدین ... بعد گاوهاتون
۱۰۰ سال عمر میکنن و ماهی یه وعده غذا میخورن و خودشون شیرشون رو میدوشن !

اقتصاد انگلیسی : دو تا گاو ماده دارین ... که هر دو تاشون جنون گاوی دارن !
اقتصاد ایتالیایی : دو تا گاو ماده دارین ... نمیدونین که اونها کجا هستن ... پس بیخیال میشین و میرین سراغ ناهار و شراب و استراحتتون
اقتصاد سوییسی : ۵۰۰۰ تا گاو ماده دارین ... هیچکدومشون مال خودتون نیستن ... از کشورهای دیگه پول میگیرین که دارین گاوهاشون رو نگه میدارین !

اقتصاد ژاپنی : دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو از نو طراحی ژنتیکی میکنین ... هیکل گاوهاتون یکدهم اندازهی طبیعی میشه و
۲۰ برابر معمول هم شیر تولید میکنن ... بعد شونصد تا کارتون و عکس برگردون و آدامس با شخصیت گاوهاتون با چشمهای درشت میسازین و اسمش رو میذارین Cowkemon و توی تمام جهان پخش میکنین و میفروشین !
اقتصاد روسی : دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو میشمرین و متوجه میشین که ۵ تا گاو دارین ... اونها رو دوباره میشمرین و میفهمین که ۴۲ تا گاو دارین ... اونها رو دوباره میشمرین و متوجه میشین که ۱۷ تا گاو دارین ... یه بطری ودکای دیگه باز میکنین و به خوردن و شمردن ادامه میدین !

اقتصاد چینی : دو تا گاو ماده دارین ...
۳۰۰ نفر آدم دارین که گاوها رو میدوشن ... بعد ادعا میکنین که سیستم استخدامی و شغلی کاملی دارین و تولیدات گاویتون در سطح بالایی قرار داره و هر کس رو هم که آمار واقعی رو بیان کنه بازداشت میکنین!
اقتصاد ایرانی : دو تا گاو ماده دارین که هر دو تاشون از باباتون به ارث رسیده ... یکیش رو دولت بابت عوارض و مالیات و خمس و زکات و سهم صدا و سیما و سهم بنیادهای مختلف و ... ضبط میکنه ... دومی رو هم قربونی میکنین و نذر قبولی توی دانشگاه و ازدواج موفق و شغل خوب و بدن سالم و عقل درست و حسابی و ... و غیره می کنین ! و اقتصاد کماکان فلج می مونه!